اصول معماری؛ پارامترهایی که فرم و بیان را در معماری ایجاد میکنند
معماری بهطور همزمان یک شکل هنری، یک فرآیند مشارکتی، یک دانش و بازتابی از فرهنگ است. سبک های معماری متفاوت هستند که میتواند بر اساس دورههای زمانی یا ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی تقسیمبندی شود. اما در تمامی انواع اصول معماری اصول بنیادی وجود دارند که مشترک هستند و بهنوعی زبان معماری را ایجاد میکنند. این اصول همان روشها و ویژگیهایی هستند که با استفاده از آنها فرمها را میسازیم، از سبکها پیروی میکنیم، خلاقیت بهخرج میدهیم و زیبایی و کاربرد را ایجاد میکنیم. در این مطلب از سایت گروه معماری رینو با اصول معماری آشنا میشویم.
برای مشاوره رایگان بازسازی و طراحی داخلی فرم مشاوره آنلاین را تکمیل کنید تا مشاورین متخصص گروه رینو با شما تماس بگیرند.
اصول هفتگانه معماری را بشناسید
زیبایی، هماهنگی و کاربرد، همگی پیامدهای استفاده صحیح از اصول معماری هستند. این اصول و مبانی معماری به معماران کمک میکنند تا بدانند چه چیزی را در اولویت قرار دهند و حدود اقدامات را در پروژهها تعیین کنند. این مبانی همچنین ارتباط مستقیم با اصول زیباییشناسی دارند و با استفاده از آنها میتوانید ساختمانهایی زیبا با طراحی منحربهفرد بسازید.
اصول هفتگانه معماری عبارتند از:
- تعادل
- ریتم
- تاکید
- تناسب و مقیاس
- حرکت بصری
- کنتراست
- وحدت
تعادل؛ یکی از اولین اصول معماری
تعادل (Balance) هنر استفاده از عناصری چون سازهها و فرمها، وزنهای بصری، رنگها، بافت و اشیا برای ایجاد حس ثبات است. همیشه بهخاطر داشته باشید که هر عنصری که از آن در معماری بنا استفاده میکنید، دارای وزن مشخصی است. برای مثال در تعادل متقارن ممکن است بخواهید از متریالهایی با رنگ متنوع اما به یک اندازه در دو طرف نمای ساختمان استفاده کنید.
برخی از انواع تعادل در معماری عبارتند از:
- تعادل متقارن یا رسمی (Symmetrical or formal balance): در این نوع از تعادل یک خط مرکزی نامرئی یا فرضی وجود دارد که بنا را به دو بخش تقسیم میکند و در هر دو بخش، ویژگیها از فرم و رنگ و ... یکسان هستند. تقارن در معماری بناهای ایرانی و اسلامی کاربرد بالایی دارد.
- تعادل نامتقارن یا غیررسمی (Asymmetrical or informal balance): در تعادل نامتقارن، دو طرف بنا، دارای ویژگیهای بصری یکسان نیستند اما هر ویژگی در یک طرف، دارای پاسخی از نوع دیگر در طرف دیگر است. برای مثال برای جبران نبودن بالکن در یک سو ممکن است بخواهید از پنجرههایی بزرگ در سوی دیگر استفاده کنید.
- تعادل شعاعی (Radial balance): در تعادل شعاعی یا تابشی، همه اجزا در حالتی دایرهوار، مانند گلبرگهای یک گل در اطراف یک نقطه مرکزی قرار میگیرند. معماری طاقها و گنبدها در معماری کلاسیک دارای این نوع از تقارن هستند.
- تعادل عمودی (Vertical balance): در این نوع از تقارن، قطعات بالا و پایین یک خط، هر دو به یک اندازه هستند. در این روش، خط تقارن بهصورت افقی رسم میشود.
- تعادل افقی (Horizontal balance): هر دو سمت چپ و راست نما یا فضای داخلی دارای قسمتهای مساوی و مشابه هستند. این نوع از تقارن نیز بیشتر در سبک کلاسیک رواج دارد.
ریتم؛ اصل دوم در معماری بنا
معماری از چهار عنصر اساسی یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم تشکیل شده است در واقع چیزی بیش از آجر، بتن و شیشه است. هر طرح معماری سرشار از این پتانسیل است که یک اثر هنری باشد و تاثیر عمیقی بر روحیات ساکنان و بازدیدکنندگان بنا بگذارد. یکی از راهکارهای تاثیرگذاری بر روحیه این افراد، ایجاد ریتم در معماری است که توهم حرکت و احساس جنبش و نشاط را ایجاد میکند.
یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر و متفکر نامدار آلمانی گفته است: "من معماری را موسیقیِ یخزده (تجسمیافته/قابل دیدن) مینامم" و نکته جالب اینکه ریتم یک عنصر ذاتی، هم در موسیقی و هم در معماری است. ریتم در معماری به این صورت تعریف میشود: "حرکت بصری که با تکرار یا تغییر الگوی عناصر مشخص و ایجاد میشود". از این رو، ریتم در معماری را میتوان به صورت تکرار عناصری مانند خطوط، نقشها، فرمها یا رنگها بهشکلی سازمانیافته و با فواصل مشخص تعریف کرد.
برخی از انواع ریتم در معماری عبارتند از:
- ریتم منظم: (Regular rhythm): هر عنصر را با همان شکل و فاصله تکرار میکنیم. این نوع از ریتم در معماری ساده انواع بنا در شهرهای مدرن و نیز در معماری بناهای اداری و دولتی کاربرد بالایی دارد.
- ریتم تصادفی (Random rhythm): عناصر را بهصورت تصادفی یا در فواصل نامنظم قرار میدهیم که در معماری مدرن و معماری پست مدرن استفاده میشود.
- ریتم درجهبندیشده (Gradated rhythm): فرض کنید چندین پنجره در کنار هم هستند که به ترتیب هم ارتفاع آنها و هم فاصله بین آنها کمتر میشود. در این نوع از ریتم، برخی از ویژگیها به تدریج تغییر میکنند. این نوع از ریتم نیز در معماری بناهای مدرن و پست مدرن و بهویژه در نمای گالریها، سالنهای رویداد و مجتمعهای تجاری مدرن و پستمدرن کاربرد بالایی دارد.
تاکید: سومین اصل از مبانی معماری
تاکید یکی از اصول طراحی معماری است که نگاه بازدیدکننده را به بخشی محوری از بنا جلب میکند. برای مثال رنگ فیروزهای کاشیها و نیز شکل خاص گنبد مساجد راهکاری است برای جلب توجه عابران. ما در معماری از عناصر مختلفی برای تاکید استفاده میکنیم که عبارتند از: اندازه، محل قرارگیری، شکل، رنگ، نورپردازی و استفاده از خطوط.
راهکارهای عملی پیادهسازی اصل تاکید
تاکید یک استراتژی است که هدف آن جلب توجه بیننده به یک عنصر خاص در طراحی است. اصل تاکید از جمله اصول بنیادی بسیاری از زمینه های طراحی، از جمله معماری، طراحی منظر، طراحی گرافیکی و طراحی مد است.
برای پیادهسازی اصل تاکید با چند راهکار آشنا میشویم:
- استفاده از خطوط: بسیاری از طراحان از یک جریان خطی خاص برای تعیین جهت کلی نما استفاده میکنند. وقتی این جریان را تغییر میدهید، توجه را به نقطهای خاص جلب میکنید که در آن جریان خطوط، تغییر کرده است. به عنوان مثال، اگر طرح شما دارای خطوط افقی باشد و ناگهان تنشی در میان آنها ایجاد کنید، بهعنوان یک بخش خاص از بنا مورد توجه قرار میگیرد.
- استفاده از اشکال: اگر از گروهی از اشکال مشابه در یک بخشی از بنا مانند نمای ساختمان استفاده میکنید، استفاده از یک شکل متفاوت مانند یک دایره فورا جلب توجه میکند. در واقع ذهن انسان طوری تربیت یافته است که بهدنبال این تفاوتها میگردد. زیرا تفاوتها ذهن را به چالش میکشند و مانند پازلی هستند که دوست دارید حل کنید یا از راز آن آگاه شوید.
- استفاده از نورپردازی: یکی دیگر از شیوههای ایجاد تاکید، استفاده از نورپردازی است. نمونه رایج این روش، نورپردازی شبانه بنا است که بهراحتی میتواند برخی از ویژگیهای نمای ساختمان را برجسته کند.
تناسب و مقیاس؛ دو مفهوم که چهارمین اصل معماری را ایجاد میکنند
تسلط بر تناسب و مقیاس (Proportion and scale) یکی از ویژگیهای معماران برجسته جهان است. این دو مفهوم همچنین از مهمترین مفاهیم در ترکیببندی هستند. قطعا در این اصل از اصول معماری با اصول هندسه و روابط ریاضی روبهرو هستیم اما در شرایطی که بتوان از آنها در زیباییشناسی بنا نیز استفاده کرد. در ادامه با این دو مفهوم آشنا میشویم.
تناسب (Proportion)
تناسب رابطه ابعادی یک جزء با جزء دیگر یا نسبت به کل است که بر حسب یک نسبت تعریف میشود. در طبیعت، تناسبهای طبیعی بسیاری بین اجزا وجود دارد. برای مثال سر انسان حدود یک هشتم قد او است و فاصله بین بازوهای دراز شده برابر با ارتفاع بدن است. در دنیای معماری، نسبتهای "درست" یا "زیبا" آنهایی هستند که دانشمندان باستان بر اساس نسبتهای ریاضی رایج در سرتاسر طبیعت به ما معرفی کردهاند و هماهنگی بصری بین قطعات را ایجاد میکنند. استفاده از اشکال رایج مربع، دایره و مثلث نیز در همین موضوع طبقهبندی میشود.
مقیاس (scale)
مقیاس اندازه نسبی عناصر منفرد در مقایسه با یکدیگر و اندازهگیری مرجع است. برای مثال ما میدانیم ارتفاع درختان معمولا از قد انسان بلندتر است. احساس مقیاس، ناشی از عادت ذهنی قیاس است و در معماری نیز کاربرد دارد. در ساختمانها، ما از بدن انسان به عنوان مرجع اصلی برای قیاس استفاده میکنیم و بخشهای جداگانه یک اتاق مانند درها، پنجرهها، ارتفاع سقف و جزئیات را در برابر ابعاد بدن خود قیاس و اندازهگیری میکنیم.
حرکت بصری؛ پنجمین اصل از اصول معماری
وقتی فردی به معماری نگاه میکند، چه نمای بیرونی و چه داخلی ساختمان، الگوی حرکتی خاصی وجود دارد که چشمان او را جلب میکند. این الگو میتواند ریشه در ویژگیهای مختلف و حتی نوع استفاده از اصول دیگر معماری مانند ریتم داشته باشد.
یک معمار برجسته کسی است که دقیقا میداند چگونه نگاه بازدیدکنندگان را در طراحی داخلی و بیرونی ساختمان حرکت دهد و چطور روی برخی بخشها تاکید کند. ما به این اصل، اصل حرکت بصری (Visual Movement) میگوییم.
کنتراست؛ اصل ششم معماری
تفاوت و تشابه دو ابزار کاربردی در دست معماران بنا هستند. از سوی دیگر معمولا تفاوت در جایی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که ویژگیهای مشابه نیز حضور دارند. منظور از کنتراست (Contrast) در میان اصول معماری همین ایجاد تفاوت یا حتی تضاد کامل است. حقیقت این است وجود شباهتها و تکرارهای زیاد در تمامی زمینههای رنگ، متریال، شکل و خطوط میتواند چشم و ذهن را خسته کند. بنابراین بد نیست از اصل کنتراست برای ایجاد جذابیت در طراحی معماری استفاده کنید.
استفاده از تضاد بین رنگهای سفید و مشکی یکی از رایجترین انواع ایجاد تضاد است. در زمینه رنگها کافی است رنگهای متضاد یا دارای تفاوت قابل توجه را بشناسید. در دنیای اشکال، کاربرد مکعب در برابر کره یا کاربرد مربع در برابر دایره، یکی از راهکارها است. کنتراست میتواند ناشی از استفاده از متریالهای گوناگون نیز باشد. برای مثال، شیشه و آجر از نظر میزان بازتاب و معمولا از نظر رنگ و درک بصری جنس، دارای کنتراست هستند.
وحدت؛ اصل نهایی معماری
اصل وحدت (Unity) با ترکیب بصری در معماری سروکار دارد. ترکیب به معنای رابطه بین عناصر بصری است. برای مثال، متریالهایی مانند: چوب، آجر، شیشه، سنگ و بتن که ما از آنها بهعنوان مصالح ساختمانی استفاده میکنیم، علاوهبر محافظت از ساکنان در برابر عوامل محیطی مانند باد و باران و افزایش مقاومت سازه، ابزارهایی نیز برای ایجاد ترکیببندی هستند؛ زیرا هر کدام از این مصالح دارای جلوه بصری متفاوتی هستند.
پنج عنصر اصل وحدت را بشناسید
روشی که باعث میشود ما از مصالح ساختمانی و عناصر طراحی و سبک های معماری در کنار هم، بهشیوهای استفاده کنیم که نظمی کلی را ایجاد کنند، اصل وحدت نامیده میشود. وحدت که هفتمین اصل از اصول معماری است، خود دارای پنج عنصر است که با آنها آشنا میشویم:
- بافت: کلمه بافت بهطور کلی به ظاهر و ویژگیهای یک سطح اشاره دارد. با این حال، میتواند به معنای ترکیب فیزیکی یا ساختار چیزی باشد، بهویژه با توجه به اندازه، شکل و آرایش قطعات آن. انواع بافت در سقف، دیوار و سنگفرشها دیده میشوند که ممکن است ناشی از طرحها، زبری و یا صافی متریال و موارد دیگر باشند.
- رنگ: عامل رنگ در اینجا رنگ به گزینههای رنگ و ترکیب رنگهایی اشاره دارد که در تمام طراحی معماری خود از آنها بهره بردهاید. رنگ یکی از عناصر بارز زیبایی شناسی است و انتخاب آن تاثیر بسیاری بر زیبایی بنا دارد.
- تُنالیته رنگها: به درجهبندی مختلف رنگها از لحاظ تیرگی و روشنی، تنالیته رنگ گفته میشود و استفاده از رنگهایی در یک تنالیته رنگی، یک عامل وحدتبخش در معماری است.
- جهت: هر ساختمان دارای عناصری است که جهت را نشان میدهند. در برخی از ساختمانها، این عناصر عموما جهات عمودی و افقی را نشان میدهند. در ساختمانها با طراحی داخلی مدرن و پستمدرن اما تاکید بر استفاده از خطوط مایل و منحنی است.
- شکل: منظور از شکل در اصل وحدت، استفاده از اشکال و فرمها در کنار هم بهشیوهای است که یک شکل کلی زیبا و منحربهفرد ایجاد شود.
اصول هفتگانه معماری؛ از قواعد پیروی کنید یا خلاق باشید؟
استفاده صرف از اصول معماری، همیشه منجر به طراحیهای موفق نمیشود. در برخی موارد، استفاده از این اصول میتواند منجر به طراحیهای خشک و بیروح شود که پاسخگوی نیازهای واقعی کاربران نیست. برای استفاده درست از اصول هفتگانه معماری، باید آنها را با توجه به شرایط خاص پروژه و نیازهای کاربران در نظر گرفت. در برخی موارد، ممکن است لازم باشد که برخی از اصول را به صورت انعطافپذیرانه اجرا کرد یا حتی از آنها منحرف شد. در اینجا چند نکته برای استفاده درست از اصول معماری آورده شده است:
1- اصول را به عنوان یک نقطه شروع در نظر بگیرید، نه یک پایان: اصول رایج معماری، میتوانند به شما کمک کنند تا یک نقطه شروع قوی برای طراحی خود داشته باشید. با این حال، مهم است که این اصول را به عنوان یک پایان در نظر نگیرید و آنها را با توجه به شرایط خاص پروژه و نیازهای کاربران خود تنظیم کنید.
2- خلاق باشید و از ریسک کردن نترسید: گاهی اوقات، بهترین راه برای ایجاد یک طراحی موفق، این است که از اصول معماری منحرف شوید و خلاق باشید. با این حال، مهم است که این کار را با دقت و توجه به نیازهای کاربران انجام دهید.
3- بازخورد را دریافت کنید: پس از تکمیل طرح خود، از افراد مختلف بازخورد بگیرید. بازخورد دیگران میتواند به شما کمک کند تا نقاط قوت و ضعف طرح خود را شناسایی کنید و آن را بهبود ببخشید.
در نهایت، مهم است که به یاد داشته باشید که اصول هفتگانه معماری، صرفاً ابزار هستند. استفاده از این ابزارها به تنهایی، تضمینی برای موفقیت در طراحی نیست. برای ایجاد یک طراحی موفق، باید این اصول را با توجه به شرایط خاص پروژه و نیازهای کاربران خود تنظیم کنید و از خلاقیت و بازخورد دیگران استفاده کنید. برای یادگیری بیشتر این اصول و پرورش خلاقیت خود میتوانید صفحه اینستاگرام گروه معماری رینو را دنبال کنید تا علاوه بر ایده گرفتن راجع به پروژههای طراحی خود با مطالب آموزشی متنوعی راجع به بازسازی ساختمان و معماری آشنا شوید.